تنهایی......

این روزا حال و روز خوشی ندارم و همه چی برام  

کسل کننده شده اما هنوز نوشتن تو وبمو دوست  

دارم.  

در این تنهایی که خواب..........

کلمات شیرینی که میخواهم به تو بگوییم..........

---

  

---

کلمات شیرینی که میخواهم به تو بگوییم از این قلم 

سرچشمه میگیرند و من نمی توانم بدون  

اینکه به تو شب بخیر بگوییم به خواب بروم آنگاه که 

با تو ام خودم را کامل می یابم و آن زمان   

که در کنارت نیستم در خود فرو میشکنم هر آنچه به 

من میگویی برایم مقدس است و چشمان  

آبی تو آنگونه است که آن هنگام که در کنارهم آرام 

   گرفته ایم نمی توانم از آنها چشم بر  

گیرم و تو در گوشم زمزمه میکنی قول بده همیشه

       در کنارم می مانی ولی نیازی نیست

 این را بگویی می دانی من فقط به  خاطر توست

که زنده ام و می دانی که  چقدر مشتاق

 در آغوش گرفتن و ماندن در کنار تو   هستم تا به

    تو نشان دهم که تو آسمان شبهای 

 زندگی ام هستی پیش از این همواره در و‌‌‌‌‌رای تو

 قدم بر می داشتم ولی اکنون تا ابد در

 کنارت خواهم ماند شبهای بسیار با چشمان اشکبار 

به خواب رفتم و حال که تو مرا دوست داری

  من نیز خود را دوست دارم هیچوقت نیندیشیده

          بودم که محبوبم تو باشی.